ظاهر

توضیحی که درباره عنوان وبلاگ، در هدر مشاهده می‌کنید، توضیح اشتباهی‌ست که ناگهانی و به صورت آزمایشی شکل گرفت و بعدش امکان تصحیح از بین رفت! به‌جایش، «ساحل ابراز» را ببینید که توضیح مختصر و خوبی برای «ظاهر» است. ظاهر آدمی، ساحل بروزات اوست. هرچه که در او بماند، آخرش روزی به ساحل می‌رسد و از چشم‌هایش، آری از چشم‌هایش به بیرون می‌جهد.

تکه نان‌هایمان را بشناسیم

چهارشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۷، ۱۱:۴۰ ب.ظ

تا نان‌ها سرد شوند، نگاهم به زیر میله‌ها افتاد. گربه، انگار که ضریح را چسبیده باشد، میله‌ی آهن نانوایی را گرفته بود و به تکه نانی که رویش بود زبان میزد و تقلا می‌کرد که صاحبش شود‌ و نان را از بین میله‌ها رد کند. خیالم بر این رفت که مگر گربه، نان می‌خورد و اصلا گربه را چه به نان؟ تکه‌ی دیگری از همان نان را زیر پایش گذاشتم، نگاهش نکرد و به همان تقلای پیشین خود مشغول شد. نان از همان بود، اما او انگار که پیله کرده باشد به یک تیکه خمیر بیش‌تر. آمدم نان را بردارم و کامل، بگذارم جلویش و از این مصیبت میله‌ی آهنی و گرده‌های نان خلاصش کنم، که دیدم هراسناک پنجه‌هایش را در نان فرو کرده. هرچند زوری هم نداشت، اما به هرشکل، نان را از چنگش در آوردم و به چنگش دادم. مشغول نان که شد، به خودم نگاهی کردم. چقدر شبیه او شده‌ام. پنجه‌هایم را در تکه خمیری فرو کرده‌ام. حالا بماند که آدمی را چه به این نان و خمیر؟ اما به همین دل‌خوش شده‌ام و به زبان زدن و لیس‌زدنی، بسنده کرده‌ام. خدا هم، گرچه می‌داند که بیش از این نان باید بخواهم، گرچه تکه‌ی دیگری از همان نان را برایم تدارک دیده، اما با ترحم نان را از پنجه‌هایم بیرون می‌کشد که بیندازد جلوی پایم و مرا از این خواری خارج کند و من، در این فاصله‌ای که او دست به خمیر می‌برد تا آن را به دستم بدهد، چه هوچی‌گری‌ها که نمی‌کنم. 

+ ولایت، در یک معنایش، یعنی ببینیم که علی چه را می‌خواهد و ما هم، پی همان برویم. علی‌ای که به تکه نان‌ها، دل خوش نکرده و حتی به آن‌ها نگاهی هم ندارد. عید غدیر یعنی حواسمان باشد؛ نکند که به تکه نانی دل خوش کرده باشیم.

  • ۹۷/۰۶/۰۷
  • محمدعلی ‌

عید غدیر

مسیر حرکت

نظرات  (۲)

چه قدر خوب بود این.. 
پاسخ:
لطف داری :)
چه تعبیر جالبی. مشابه همین فکرا رو چند وقت پیش راجع به چند تا جوجهٔ گرسنه که داشتم براشون دون می‌ریختم می‌کردم. گاهی که فکر می‌کنم خدا دوستم نداره و فراموشم کرده، به رابطهٔ خودم و جوجه‌ها فکر می‌کنم‌. به این فکر می‌کنم که نه من کمتر از اون جوجه‌هام نه در مقامِ صاحب و روزی‌دهندهٔ اون جوجه‌ها خدای خوبی‌ام.
پاسخ:
چقدر خوبه این فکرها و این تعبیرها و این درس‌ها. بعضی وقت‌ها یک گربه و یک جوجه، از هزارهزار معلم بهتر درس میدن :)