ظاهر

توضیحی که درباره عنوان وبلاگ، در هدر مشاهده می‌کنید، توضیح اشتباهی‌ست که ناگهانی و به صورت آزمایشی شکل گرفت و بعدش امکان تصحیح از بین رفت! به‌جایش، «ساحل ابراز» را ببینید که توضیح مختصر و خوبی برای «ظاهر» است. ظاهر آدمی، ساحل بروزات اوست. هرچه که در او بماند، آخرش روزی به ساحل می‌رسد و از چشم‌هایش، آری از چشم‌هایش به بیرون می‌جهد.

یادآوری

سه شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۳۶ ب.ظ

آنچه دیشب به خواب دیدم، یک خواب تکراری بود. آنچه به من القا شد، و آنچه به یادم مانده، در عبارت «دسته‌ی کورها» خلاصه می‌شود.

دیروز، بین راه‌هایم مانده بودم. حرف دیگران برایم از اعتبار افتاده است. حرف خودم هم، پر از تردید و ابهام است! برایم جالب است که این همه آدم در بلاگستان می‌شناسم؛ از چه و چه تا که و که. اما جذابش این است که هیچ‌کدام از آن‌هایی که ارتباطمان دوطرفه است، چیزی از حرف‌های ذهنیِ غلط یا درستم نمی‌دانند که بتوانند تمیزشان دهند و برایم روشن کنند که کدام، کدام است! یا باید بنشینم به چینش یک ارتباط جدید، که تمرکزش را ندارم، یا باید موکولش کنم به ماه‌های بعد. بارها به این دور باطل افتاده‌ام و همین نتیجه را هم گرفته‌ام! فقط نمی‌دانم چرا به تکرار این چرخه، وسواس پیدا کرده‌ام.

داشتم می‌گفتم. خواب دیشبم، در عبارت «دسته‌ی کورها» خلاصه می‌شود. مانده بودم بین چندین دسته آدمی که بی‌اراده، می‌روند. به کجا؟ نمی‌دانم. خودشان هم نمی‌دانند! باید راه خودم را می‌رفتم. باید چشمانم را، به جهل و غفلت و تقلیدشان می‌بستم. باید راه خودم را می‌ساختم. و این آخری، مهم‌ترین کاری‌ست که هرکسی می‌تواند انجام دهد. باید راه خودم را بسازم. بی‌تعارف، این، همه‌ی کاری‌ست که باید انجامش بدهم.

  • ۹۷/۱۱/۱۶
  • محمدعلی ‌