ظاهر

توضیحی که درباره عنوان وبلاگ، در هدر مشاهده می‌کنید، توضیح اشتباهی‌ست که ناگهانی و به صورت آزمایشی شکل گرفت و بعدش امکان تصحیح از بین رفت! به‌جایش، «ساحل ابراز» را ببینید که توضیح مختصر و خوبی برای «ظاهر» است. ظاهر آدمی، ساحل بروزات اوست. هرچه که در او بماند، آخرش روزی به ساحل می‌رسد و از چشم‌هایش، آری از چشم‌هایش به بیرون می‌جهد.

فقط ترمزش سالم باشد!

سه شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۷، ۰۸:۴۸ ب.ظ

حالا، شبیه یک معتاد در حال ترک شده‌ام. رشت که بودم، هروقت حالم گرفته می‌شد یا صبح‌هایی که خورشید از طرف دیگری در می‌آمد و زود بیدار می‌شدم، دوچرخه کنارم بود و راندن در خیابان‌های شلوغ و خلوت، دلنشین‌ترین بود. 

کسی یک دوچرخه معمولی دارد به منِ معتاد برساند؟ موتور باشد بهتر است! البته که غروب‌ها و طلوع‌های این غربت‌کده، به دل‌انگیزیِ رشت نیست. اما چه می‌شود کرد؟ اگر کمبود زمان نداشتم، همین فردا گواهی می‌گرفتم. راندن قلقِ من است. تنها قلقی که زمان مستهلک یا ناکارآمدش نکرده است.

  • ۹۷/۰۸/۲۲
  • محمدعلی ‌

دوچرخه

نظرات  (۹)

  • آبجی خانوم (فاطمه ...)
  • آخ آخ آخ از بس گفتیم خوش به حالتون فکر کنم چشمتون زدیم
    پاسخ:
    ولی من هنوز نفهمیدم که چرا خوش به حالم؟! :))
  • آبجی خانوم (فاطمه ...)
  • دوچرخه سواری در هوای دل انگیز رشت :|
    پاسخ:
    آهان! اون که آره :))
    فکر کردم این خوش‌به‌حالی رو درباره این مهاجرت گفتین :)
  • آبجی خانوم (فاطمه ...)
  • آخرش که نفهمیدیم چرا رفتید ولی انصافا تهران جای زندگی نیست البته اگه از مراسم بیت و هیئت میثاق و بهشت زهرا و شاه عبدالعظیم و نمایشگاه کتاب و یه چند تا مورد دیگه ش صرف نظر کنیم
    پاسخ:
    چقدر رک :)) حالا اینقدرام بد نیست دیگه. 
  • جناب منزوی
  • دوچرخه از موتور بهتره، سالم تره :)
    پاسخ:
    آره. اما خیابون‌های تهران خیلیاش دوچرخه‌خور نیست. یعنی نمیشه با دوچرخه واردش شد. دوچرخه محدودیت سرعت داره و توی این خیابونا (مثلا ولیعصر، کارگر جنوبی، انقلاب و دزاشیب و باهنر و امثالهم) بسیار خطرناکه. 
    ترمزش سالمه، چرخ نداره. کافیه؟ دست آخرین نفری که بود توی سراشیبی دارآباد، ماشین زد بهش خداروشکر زندس.
    پاسخ:
    :))))
    با دوچرخه نمیتونید توی تهران برید هم بخاطر ماشینا هم شیب و اینا
    ولی موتور :) مگه گواهینامه موتور داری شما؟ :دی
    پاسخ:
    می‌دونم که خیلی از خیابونای اینجا دوچرخه‌خور نیست ولی خب، لنگه کفش توی بیابون غنیمته :))
    حالا بین این همه موتور چجوری می‌خوان بفهمن که من گواهی دارم یا نه؟ -_-
    اونا نفهمن! درست نیست
    اگه گواهینامه داشتین براتون موتور رو اوکی میکردم :) ولی الان نه :) شر نمیخوام 
    پاسخ:
    این گواهی و اینا، مسخره‌بازیه. این همه تصادف داریم، همشون هم گواهی دارن! آدم هست چندین‌ساله بدون گواهی می‌رونه، یه‌دونه تصادف هم نداشته. 
    اون‌تیکه‌ی پست، بیش‌تر حالت طنز داشت، نه اینکه واقعنی کسی برام موتور اوکی کنه :دی من قبول نمی‌کردم :)) از لطف شما ممنونم :)
    قبول
    ولی دلیل نمیشه به قانون احترام ندارید :)
    ولی من جدی گفتم :)
    خواهش میکنم 
    پاسخ:
    رانندگی یه مقوله‌ی مهارتیه. فکر کنید فردا یه قانون بنویسن که همه‌ی مکانیک‌ها باید فلان آزمون تشریحی (!) و تستی (!) رو بدن و نمره قبولی بگیرن، وگرنه باید تعطیل کنن. آیا این یعنی کسی که مدرک رو نداره مکانیک خوبی نیست؟ و لزوماً کسی که مدرک رو داره، مکانیک خوبیه؟ 
    من سنجیدن کار مهارتی و فنی با چارتا سوال مسخره و چارتا دستورالعمل بیهوده رو قبول ندارم. (مثلا اینکه وقتی نشستی توی ماشین، اول استارت بزنی یا اول کمربند ببندی، هیچ فرقی نداره. اصلا کمربند بستن توی شهر، خودش مسخره‌ست :| یا موقع خروج از پارک راهنما بزنی یا نه هم، اهمیتی نداره. اما همین دستورالعمل‌های بی‌معنی ملاکه برای اونا و دادن یا ندادن گواهینامه به همین چرت‌وپرت‌های بی‌معنی (اما قانونی!) وابسته هست) و الان گواهینامه گرفتن دقیقا به همین شکله. برای همین هم هست که ارزشی نداره و این همه تصادفی که راننده مقصره، داریم.

    لطف داشتید :)
    همین قوانین بی اهمیت اگه رعایت شن جلوی تصادفات زیادی گرفته میشه
    امتحان هم باید باشه و مدرکی که نشون میده قبول شدی که نشون بده یاد گرفتی 
    قانون رو ندونی نمیتونی رعایت کنی
    همون راهنما زدن که میگی اگه نزنی ماشین پشت سریت شاید متوجه نشه 
    همون موقع بیرون اومدن از پارک اگه طبق قانون نچرخی و فقط از آینه ببینی ممکنه فاصله رو اشتباه کنی ایضا که نقطه کورم هست و باید برگردی و گرنه ممکنه تصادف کنی
    قوانین رو باید بلد بود و رعایت کرد حتی اگه به نظر مسخره بیاد
    خواهش میکنم 
    موفق باشید 
    پاسخ:
    همه‌ی آدم‌ها این دستورالعمل‌ها رو اجرا کردن که گواهی گرفتن. آیا یاد گرفته بودن و بلد بودن؟ جلوی تصادفات گرفته شد؟ مگه ریاضیه که بگیم دو دوتا چهارتا؟ این کار عملیه. به مهارت مربوطه، نه به حفظیات. اینکه کجا نیاز به راهنما داره و کجا راهنما اهمیتی نداره، با تشخیص فرد هست. نه با قواعد کتابی. اینکه کجا کمربند مهمه و کجا کمربند الکیه، با تشخیص راننده‌ست نه با قاعده‌های کتاب. وسط یک موقعیت خطرناک، اون مهارت فرده که می‌تونه کمکش کنه، نه اون دستورالعمل‌های خشکِ مسخره که هیچ ارزشی نداره و هرکی خودش می‌تونه در مواقع نیاز تشخیصشون بده. می‌دونم که منظورمو متوجه نمیشید. :)) رانندگی واقعی رو دریابید. این رانندگی کتابی، فقط وسواس میاره و آخرش هم دور و اطراف ماشین همش مالیده به در و دیوار، چرا؟ چون دنبال راهنما و فاصله‌ی مطمئنه و سرعت متوسط می‌گشت :)) والا خب :)) این رانندگی کتابی، چجور رانندگی‌ایه آخه :دی