ظاهر

توضیحی که درباره عنوان وبلاگ، در هدر مشاهده می‌کنید، توضیح اشتباهی‌ست که ناگهانی و به صورت آزمایشی شکل گرفت و بعدش امکان تصحیح از بین رفت! به‌جایش، «ساحل ابراز» را ببینید که توضیح مختصر و خوبی برای «ظاهر» است. ظاهر آدمی، ساحل بروزات اوست. هرچه که در او بماند، آخرش روزی به ساحل می‌رسد و از چشم‌هایش، آری از چشم‌هایش به بیرون می‌جهد.

زمزمه‌های شبانگاهی

يكشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۴۴ ب.ظ

۱. خیلی وقته به آسمون نگاه نکردم. دلم نمی‌خواد آسمون تهران به دلم بشینه! امروز یه عکس دیدم از رشت. ساختمون پُست و آسمون بالاش، بک‌گراندش شده بود. بعد از مدت‌ها کیف کردم. آسمون یعنی همون. فقط همون.

۲. طوری نباشید که وقتی از یه‌جایی میرید، پشتتون نفس راحت بکشن. اصن خوب نیست اینطوری بودن. بفهمید که اینطوری بودن اصن خوب نیست. خیلی رقت‌انگیز و ننگ‌باره. اگه من و شما هم جایی بودیم و من در همچین جایگاهی بودم، حتما بهم یادآوری کنید. 

۳. به همسر آینده‌ام، اکیداً تأکید می‌کنم که من رو برای بیش‌تر از چندساعت تنها نذاره. بار قبلی که رادیو اکتیو متحرک شده بودم. (تصور کنید: بلعیدنِ نیم‌کیلو کالباس و صدوپنجاه گرم پنیر پیتزا در عرض ۴۸ ساعت) هنوز برای این‌بار عنوان مناسبی پیدا نکردم!

۴. میگذره. نه؟

۵. میگذره. آره.

۶. چون میگذره، دیگه هیچی دیگه. همین.

(بیا دنیامو زیبا کن دوباره. خدایا از تو زیباتر ندیدم...ازآهنگی که همین الان یهویی پخش شد: تیتراژ شیدایی)

  • ۹۷/۰۸/۱۳
  • محمدعلی ‌

نظرات  (۳)

  • פـریـر بانو
  • ولی به نظر من دریغ نکن. مثلا من هر وقت دانشکده‌ام و به آسمون نگاه می‌کنم انگاری آسموم شمال جلو چشممه. و روحم تازه می‌شه. همونقدر قشنگ و کمولوسی :))

    ۲. واقعا همینطوره. فاجعه‌اس اگه همچین آدمی بشیم...

    ۳. با این حساب من هم اگه دیدمش تاکید می‌کنم. :| 
    حالت بد نشد؟ :|

    آره می‌گذره. هموطنور که قبلی‌ها گذشت...
    پاسخ:
    دلم نمیاد اصن:)) نگاه می‌کنم فکر می‌کنم رشت‌م. بعد می‌بینم خیابونا و آدما و ساختمونا، همگی غریبه‌ن. :| بعد از خودم می‌پرسم چرا اومدی لنتی؟ و بعدش میرم توی لاک خودم تا ساعت‌ها. چه کاریه خب اون نگاه اول:))

    ۳. این‌بار نه. چون تنوع محصولات (!) بیش‌تر بود. ولی اون‌بار چرا. تا چند روز فکر می‌کردم دیگه دوستشون ندارم. بعد چند روز، بازم دوست داشتم هردوتاشونو :| :))
  • آبجی خانوم
  • از بس نیومدم الان باید بگم تهران چه میکنید؟
    پاسخ:
    زندگی :))
  • פـریـر بانو
  • :))
    آشتی کن باهاش. سعی کن تا وقتی هستی لذت ببری ازش. ؛)

    دقیقا می‌فهمم چی می‌گی. :)) من همیشه با ماکارونی و ساندویج همبرگر همچین داستانی دارم. :دی 
    پاسخ:
    سعیم رو می‌کنم :)

    خب خوبه که قابل درکه :))