ظاهر

توضیحی که درباره عنوان وبلاگ، در هدر مشاهده می‌کنید، توضیح اشتباهی‌ست که ناگهانی و به صورت آزمایشی شکل گرفت و بعدش امکان تصحیح از بین رفت! به‌جایش، «ساحل ابراز» را ببینید که توضیح مختصر و خوبی برای «ظاهر» است. ظاهر آدمی، ساحل بروزات اوست. هرچه که در او بماند، آخرش روزی به ساحل می‌رسد و از چشم‌هایش، آری از چشم‌هایش به بیرون می‌جهد.

واصل

پنجشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۷، ۰۵:۱۶ ب.ظ

یکی که ندیده، دوستش دارم و ندیده، دلم براش تنگ میشه.
کسی که بهم نشون میده - فقط نمیگه که عیناً نشونم میده - که چقدر عقبم و چقدر عقبم و چقدر عقبم...
توی یک همچین روزی، توی یک همچین لحظاتی، نوزده سال پیش، سال هفتادوهشت، بالاخره با ساک آماده‌اش سوار این قطارِ سفر میشه و میره. میره تا نوزده سال بعد، من از همین‌جا داد بزنم که آهاااااای! من دقیقا به یکی مثل تو نیاز دارم. نیاز دارم و نیستی و بقیه، فقط به اندازه‌ای که لبم تر بشه، در توانشون هست.

+ تولدت مبارک.

اصلاحیه: تاریخ درگذشت، فردا، بیست‌ودوم تیرماه بود، که به اشتباه امروز، بیست‌ویکم فرض شده بود.

  • ۹۷/۰۴/۲۱
  • محمدعلی ‌

علی صفایی حائری

نظرات  (۴)

  • بهــ ــار..
  • چه گوگولیه. اسمش چیه؟ 
    پاسخ:
    علی صفایی حائری
    خیلی دوست داشتم باهاشون ارتباط برقرار کنم ولی انگار هر کسی لیاقت نزدیک شدن بهشون رو نداره
    + دو تا کتاب ازش خوندم چندتا کتاب هم تو کتابخونه ازش دارم به ضمیمه چندتا صوت ازش
    ولی بازم اون طوری که باید نمیفهممش...
    چیکار باید بکنم؟
    [گاهی به حال شماها که اینقدر عمیق درک میکنیدش غبطه میخورم...]
    پاسخ:
    منم عمیق درکش نمی‌کنم. :) 
    اوایل فکر می‌کردم که این درک نکردن، از پیچیدگی حرف‌هاست. بعد از مدتی که بیش‌تر ازش خوندم، متوجه شدم از پیچیدگی نیست؛ که اغلب، کلمات سخت و قلمبه‌سلمبه‌ای نداره. الان گمانم بر اینه که سنگینی حرف‌هاش، از کامل بودن و منظم بودن و اصیل بودن حرف‌ها سرچشمه میگیره. یه همچین چیزی. و الا، من خیلی کم سخنرانی معمولی از اهل دین دیدم که هر خط و هر جمله‌ش، اینقدر جای تدبر و تفکر داشته باشه...
  • بهــ ــار..
  • آها. :|
    من که نفهمیدم چیه و حتی نمیشناسمش :| اره خلاصه :-"
    پاسخ:
    اشکال نداره.
    استاد صفایی رو با کتاب حرکت میشناسم 
    سلسله جلسات فلسفی مسجد؛ ک ب جایی نرسید چون بچه ها یکی یکی رها کردند.

    خودمم تا ی جاهای کتاب رو خوندم و رها کردم. چون از پایه مشکل داشتم و حرفهارو واسه انسان معتقد میدیدم.
    مارو یاد خاطراتمون انداختید...

    ب هرحال انسان محترمی بود... ب قول معروف؛ روحش شاد...
    پاسخ:
    «حرکت» واسه شروع، کتاب خیلی سنگینیه. منم با اینکه زیاد نتونستم همه‌ی ابعادش رو درک کنم، اما از نظم فوق‌العاده‌ای که مطالبش داشت، به وجد میومدم.

    روحش شاد.