ظاهر

توضیحی که درباره عنوان وبلاگ، در هدر مشاهده می‌کنید، توضیح اشتباهی‌ست که ناگهانی و به صورت آزمایشی شکل گرفت و بعدش امکان تصحیح از بین رفت! به‌جایش، «ساحل ابراز» را ببینید که توضیح مختصر و خوبی برای «ظاهر» است. ظاهر آدمی، ساحل بروزات اوست. هرچه که در او بماند، آخرش روزی به ساحل می‌رسد و از چشم‌هایش، آری از چشم‌هایش به بیرون می‌جهد.

طرح نابودسازی خاطرات خاک‌خورده

شنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۰۲ ب.ظ
من که طرح رو اجراش نکردم! ولی مثل اینکه روزگار دست به دست آسمون و مه و فلک و آدماش دادن که اجراش کنن. اون از فروش یک النگوی 12 ساله. و این هم از تعویض در دروازه‌ی یک خونه خیلی خاطره‌دار. و همینطور تخلیه‌ی همه‌ی وسایلش! - خونه‌ی مذکور برای من یک ترکیب هست. ترکیبی که بدون هرکدوم از اجزاش، معنیش عوض میشه. و حالا نه فقط ساکنش، که حتی وسایل و دروازه و خیلی چیزای دیگه‌ش هم رفته. دلم گرفته. هنگ کردم. نزدیک به یک ساله که داخل اون حونه نرفتم. و حالا می‌فهمم که اون خونه دیگه نیست. دیگه فقط یک آجرِ خالیه. دیگه فقط یک خونه‌ی معمولیه؛ نه خونه‌ای که عطرش، رنگش، حالش، هواش متفاوت باشه. :( -
  • ۹۷/۰۱/۱۱
  • محمدعلی ‌

نظرات  (۳)

طرح دل کندن
پاسخ:
توفیق اجباری. 
خیلی هم غم انگیزه این مسئله :(
پاسخ:
خیلی خیلی :( هنوز باورم نشده که این حجم از خاطره رو دارم یکجا از دست میدم! 
وقتی مادرجون‌اینا خونه‌ی جدید ساختن و رفتن اونجا حس کردم قد همه‌سال‌هایی که تو اون خونه بالا پایین پریدم دلم تنگ شده. یه چیز بزرگ رو از دست دادم انگار...می‌دونم چی می‌گی. تلخه... هوم :(
پاسخ:
وقتی مادربزرگ منم خونه‌ش رو کوبید و آپارتمان ساخت، منم همچین حسی داشتم. دلم سالن خونه‌ش رو می‌خواست با دور تا دور پشتی‌هاش. ایوون خونه‌ش با انجیرهای درخت حیاطش. چاه آبش. انباری مناسب قایم‌موشکش. اینم تجربه کردم.